انتخاب وکیل طلاق در شیراز
خداوردی حنیور
وکیل در شیراز و مشاور حقوقی در شیراز
(0922-265-24-08)
طلاق چیست؟
وکیل طلاق در شیراز میگوید: طلاق به معنای جدایی و انفصال است اما در علم حقوق طلاق به معنای جدایی زوج از زوجه است هرچند که در گذشته نه چندان دور جدایی فیزیکی زوج از زوجه مصداق طلاق بود و باید برای رسیدن به طلاق مراحل آن از نظر تشریفات قانونی طی شود، اما امروزه متاسفانه به نوع دیگری از طلاق روبرو هستیم که به آن طلاق عاطفی می گویند که در ادامه در رابطه با طلاق عاطفی صحبت خواهیم کرد.
طلاق عاطفی آن است که زوجین علی رغم اینکه در کنار یکدیگر زندگی میکنند اما علاقه و محبت بین زوجین بسیار کمرنگ است و تنها به دلیل بعضی از ملاحظات ،طرفین یکدیگر را تحمل کرده و اقدام به جدایی نمی کنند.
صدور گواهی عدم سازش
چه موقعی دادگاه اقدام به صدور گواهی عدم سازش و چه زمانی اقدام به صدور حکم طلاق می کند و مدت اعتبار گواهی عدم سازش و حکم طلاق به چه اندازه است؟
هرگاه طلاق توافقی یا به تقاضای زوج صادر شود دادگاه پس از طی مراحل معمول اقدام به صدور گواهی عدم سازش می کند که اعتبار آن سه ماه است و چنانچه حکم طلاق بر اساس تقاضای زوجه و پس از طی مراحل معمول دادگاه صادر شود رای صادره توسط دادگاه حکم طلاق است که اعتبار آن شش ما است،این درحالی است که رای دادگاه در طلاق توافقی یا به تقاضای زوج گواهی عدم سازش می باشد.
انواع طلاق کدامند و حق رجوع در انواع طلاق به چه صورت است؟
وکیل طلاق در شیرازمیگوید:طلاق دارای اقسامی است که لازم است هر قسم به صورت مجزا بررسی شود:
طلاق توافقی :
در طلاق توافقی زوج و زوجه تصمیم می گیرند بر اساس توافق و بدون مرافعه از یکدیگر جدا شوند این نوع طلاق بین افراد تحصیل کرده بیشتر جریان دارد در طلاق توافقی دادگاه گواهی عدم سازش صادر میکند.
طلاق رجعی:
رایج ترین نوع طلاق،طلاق رجعی است در این نوع طلاق زوج تقاضای صدور گواهی عدم سازش را به دادگاه تقدیم می کند در این نوع طلاق در زمان عده زوجه حق رجوع دارد و عملی که عرفاً رجوع قلمداد شود را به عنوان رجوع از طلاق زوج میتوان پذیرفت. مثل اینکه زوج پوشش سر زوجه را بردارد یا وی را ببوسد یا عملی که نشان از رجوع داشته باشد ضمن این که رجوع نیازمند عقد مجدد نیست زیرا در زمان عده،نکاح جریان دارد و لفظ رجعی به معنای بازگشت بدین معنی است که زمینه بازگشت زوج به زندگی مشترک مهیا است و کافی است که زوج اراده کند و لزوم زندگی مشترک در زمان طلاق رجعی به این سبب است که از کنار هم بودن زوجین میل و تمایل به زندگی مشترک نزد آنان وجود داشته باشد.
طلاق خلع:
وکیل طلاق در شیرازمیگوید: در طلاق خلع تقاضای طلاق از سوی زوجه مطرح میشود و آنچه در عرف گفته میشود ((مهریه ام حلال و جانم آزاد((مصداق طلاق خلع است در این قسم از طلاق زوجه مبلغی که می تواند معادل مهریه یا بیشتر و یا کمتر باشد را به زوج ببخشد تا رضایت زوج جهت طلاق حاصل شود در طلاق خلع کراهت شدید زوجه نسبت به زوج سبب می شود که زوجه تقاضای طلاق را مطرح کند در این نوع طلاق در مدت عده زوجین در کنار هم زندگی نمی کنند.
در طلاق خلع که به دادخواست زوجه مطرح می شود پس از طی مراحل دادرسی قاضی اقدام به صدور حکم طلاق می کند نه گواهی عدم سازش.
بر اساس نظر دکتر کاتوزیان اگر طلاق خلع قبل از نزدیکی صورت پذیرد زوج میتواند علاوه بر مبلغی که از زوجه جهت رضایت به طلاق دریافت می کند که ممکن است معادل مهریه یا کمتر از آن و یا بیشتر باشد می تواند نیمی از مبلغ مهریه به فرض پرداخت سابق دریافت کند در حالی که بر اساس نظر دکتر صفایی و دکتر امامی که مخالف با نظر دکتر کاتوزیان می باشد زوج در این حالت جایز به گرفتن نیمی از مهریه نیست .

طلاق مبارات:
در این قسم طلاق کراهت از سوی طرفین است و هیچ کدام حاضر به ادامه زندگی مشترک نیستند که در این صورت دادگاه اقدام به صدور حکم طلاق می کند در طلاق مبارات عوض نباید بیشتر از مهر باشد.
طلاق بائن:
در طلاق بائن زوج حق رجوع ندارد.
در موارد زیر طلاق بائن است:
۱. طلاقی که قبل از نزدیکی واقع شود.
۲. طلاق یائسه .
۳.طلاق خلع و مبارات مادام که زن رجوع به عوض نکرده باشد.
۴. سومین طلاق که بعد از سه وصلت متوالی به عمل آید اعم از اینکه وصلت درنتیجه رجوع باشد یا در نتیجه نکاح جدید.
یائسه به چه معناست؟
یائسه زنی است که به اقتضای سن عادت زنانگی نمیبیند و این سن به طور معمول پنجاه سالگی است.
یکی از موارد طلاق و فسخ نکاح فریب در ازدواج است در این زمنیه میتوانید با وکیل فریب در ازدواج در شیراز صحبت کنید
منظور از سه طلاقه شدن زن چیست؟
وکیل طلاق در شیرازمیگوید: در زندگی روزمره و عرف الفاظ و عباراتی به کار میرود که منشاء قانونی و حقوقی صحیح ندارد از آن جمله این که گاها دیده شده است زوج در حالت عصبانیت و یا حتی بر اساس تصور ناصحیح خطاب به زوجه خود می گوید من تو را سه طلاقه کردم هرچند که بر اساس باور اینگونه افراد به کار بردن لفظ سه طلاقه اوج کراهت و ناراحتی زوج نسبت به زوجه را می رساند و شاید هم مقصودش این باشد که تو را طلاق داده و دیگر به عقد خود در نمی آورم اما باید دانست که زوج نمیتواند با یک لفظ همزمان سه طلاق را انجام دهد بلکه روش صحیح و قانونی و حقوقی اثر سه طلاق بدین شکل است که زوج پس از طلاق قانونی زوجه و پرداخت حق و حقوق وی و پس از گذشت عده طلاق میتواند به همین روال دو مرتبه دیگر زوجه سابقه خود را به عقد دائم در آورد و پس از گذشت عده طلاق سوم زوجه نمیتواند برای مرتبه چهارم زوجه را به نکاح دائم خود درآورد
در این حالت چنانچه زوج بخواهد زوجه سابق خود را به نکاح دائم خویش درآورد باید صبر کند که زوجه سابق با شخص ثالثی ازدواج کند و نزدیکی بین شخص ثالث و زوجه سابق صورت پذیرد سپس زن طلاق گرفته و دوباره به عقد نکاح شوهر سابق خود در آید باید دانست طلاق سوم و طلاق ششم و طلاق نهم بین زوجین طلاق بائن محسوب می شود و پس از طلاق نهم حرمت ابدی ایجاد شده و زوج نمیتواند زوجه را به نکاح دائم خود درآورد در این حالت حرمت ابدی ایجاد می شود هرچند که از نظر منطقی و عقلانی نیز قاعدتاً پس از نه بار طلاق اصولاً زوجین جهت زندگی مشترک موفق نیستند زیرا چنانچه زوجین مناسب یکدیگر بودند هیچ گاه نه بار طلاق اتفاق نمی افتاد.با وکیل حضانت در شیراز در مورد حضانت فرزند مشورت کنید

عده انواع طلاق ها چه مدت است؟
عده طلاق و فسخ نکاح و بذل مدت و انقضای آن در مورد نکاح منقطع در غیر حامل دو طهر است مگر اینکه زن با اقتضای سن عادت زنانگی نبیند که در این صورت چهل و پنج روز است.
عده وفات چه مدت است؟
عده وفات چهار ماه وده روز است و چنانچه عده طلاق و عده وفات برای زوج جمع شود زوجه باید عده بیشتر که عده وفات است را رعایت کند.
آیا پس از جاری شدن صیغه طلاق زوج حق وجود دارد؟
در طلاق رجعی امکان رجوع برای زوج میسر است اما در طلاق خلع و مبارات و طلاق بائن در دفعه سوم و ششم بدون محلل و در دفعه نهم به صورت دائم امکان رجوع وجود ندارد.
حق رجوع زوج تا چه زمانی بدون نیاز به جاری شدن عقد نکاح مجدد امکان پذیر است؟
حق رجوع برای زوج قبل از پایان رسیدن عده طلاق بدون عقد نکاح مجدد وجود دارد و پس از پایان یافتن عده طلاق،در طلاق رجعی چنانچه زوج قصد رجوع به زوجه را داشته باشد صیغه عقد نکاح باید جاری شود.
آیا رجوع از طلاق توسط زوج نیازمند تشریفات خاصی است؟
وکیل طلاق در شیرازمیگوید: در مورد طلاق رجعی نیازمند تشریفات خاصی نیست و همین که رفتار زوج دلالت به رجوع کند کفایت می کند.
آیا طلاق ویژه نکاح دائم است یا در نکاح موقت نیز جریان دارد؟
طلاق مخصوص عقد دائم است و زن منقطعه با انقضای مدت یا بذل آن از طرف شوهر از زوجیت خارج میشود.
بذل مدت ایقاعی است که به اراده شوهر واقع می شود و به هیچ تشریفاتی نیاز ندارد و رجوع از آن در زمان عده ممکن نیست.
بذل مدت نیز به وکالت ممکن است و شوهر میتواند در اینباره به زن وکالت دهد.
در نکاح موقت نیز زن می تواند در صورت وجود عسر و حرج الزام شوهر به بذل مدت را از دادگاه بخواهد.
حضور شهود هنگام جاری شدن صیغه طلاق به چه میزان اهمیت دارد؟
وکیل طلاق در شیرازمیگوید: طلاق باید به صیغه طلاق و در حضور حداقل دو نفر مرد عادل که طلاق را بشنوند واقع گردد.
در مواردی که دادگاه به درخواست زن حکم طلاق میدهد (غایب) یا شوهر را اجبار به طلاق می کند اگر شوهر مفاد حکم را اجرا نکند دادگاه طلاق را به وسیله نماینده قضایی او واقع میسازد نماینده ای را مامور می کند تا از جانب شوهر در محضر طلاق حاضر شود و صیغه طلاق را بگوید.
نمی توان چند طلاق را با یک صیغه پیش از رجوع به هر طلاق واقع ساخت.
طلاق باید چنان گفته شود که دو مرد عادل با هم آن را بشنوند و شنیدن آنها به طور جداگانه کافی نیست.
آیا طلاق از دعاوی مالی است یا غیر مالی؟
طلاق از دعاوی غیرمالی است .

پرداخت مهریه توسط زوج به زوجه
وکیل طلاق در شیرازمیگوید: هرچند ماهیت طلاق اصولاً جدا از پرداخت مهریه است اما در روند دادرسی عملاً وضعیت پرداخت مهریه باید مشخص شود در واقع نمی شود مهریه را پرداخت نکرد اما زوجه را مطلقه کرد در حقوق ما معمولاً قبل از ارائه دادخواست طلاق روند مطالبه توسط زوج آغاز میشود و کمتر دیده شده است روند دادرسی طلاق بدون تعیین تکلیف درموردمهریه انجام شود بلکه روند رسیدگی به دعوای طلاق به موازات پرداخت مهریه پیش می رود اما بد نیست بدانیم روند دعوای طلاق در مذهب تسنن متفاوت با اهل تشیع است اصولاً میزان مهریه در نزد اهل سنت بسیار اندک است و رسم بر این است که حین عقد زوج مهریه زوجه را به طور کامل تقدیم میکند بنابراین اگر دعوای طلاق مطرح شود مسیر دادرسی سریعتر طی خواهد شد آنچنانکه برخی از اهل تسنن خارج از کشور مان ،،خود اقدام به طلاق زوجه می کنند و تشریفات دادرسی انجام نگرفته و زوج صرفاً زوجه را مخاطب قرار داده و با بیان ( تو را طلاق دادم) از یکدیگر جدا می شوند.
منظور از حق طلاق ( وکالت در طلاق) چیست؟
منظور از وکالت در طلاق که لفظ عامیانه به آن (حق طلاق) می گویند بدین صورت است که حین عقد نکاح یا پس از آن زوج به زوجه وکالت میدهد که اجازه دارد خود را مطلقه کند و این وکالت نافی حق زوج در طلاق دادن زوجه نیست در حالی که از لفظ( حق طلاق) اینگونه استنباط می شود که زوجه حق طلاق دارد و با اعطای این حق ،،حق طلاق زوج از بین میرود اما باید دانست در علم حقوق اصطلاحی یا حقی به عنوان حق طلاق وجود ندارد آنچه لفظ صحیح و مقبول است وکالت در طلاق میباشد.
چه زمانی دادگاه از زوجه جهت صدور حکم طلاق به نفع زوجه حمایت می کند؟
در صورتی که دوام زوجیت موجب عسر و حرج زوجه باشد وی می تواند به دادگاه مراجعه و تقاضای طلاق کند چنانچه عسر و حرج مذکور در دادگاه ثابت شود دادگاه میتواند زوج را اجبار به طلاق نماید و در صورتی که اجبار میسر نباشد زوجه با اجازه دادگاه طلاق داده می شود.
عسروحرج به چه معنا است؟
عسروحرج عبارت است از به وجود آمدن وضعیتی که ادامه زندگی را برای زوجه با مشقت همراه ساخته و تحمل آن مشکل باشد.
مصادیق عسر و حرج کدام است؟
۱. ترک زندگی خانوادگی توسط زوج حداقل به مدت شش ماه متوالی و یا نه ماه متناوب در مدت یک سال بدون عذر موجه.
۲. اعتیاد زوج به یکی از انواع مواد مخدر و یا ابتلای وی به مشروبات الکلی که بر اساس زندگی خانوادگی وارد آورد و امتناع یا عدم امکان الزام وی به ترک آن در مدتی که به تشخیص پزشک برای ترک اعتیاد لازم بوده است .در صورتی که زوج به تعهد خود عمل ننماید و یا پس از ترک،مجدداً به مصرف موارد فوق الذکر روی آورده بنا به درخواست زوجه طلاق انجام خواهد شد.
۳. محکومیت قطعی زوج به حبس پنج سال یا بیشتر.
۴. ضرب و شتم و یا هر گونه سوء رفتار مستمر زوج که صرفاً با توجه به وضعیت زوجه قابل تحمل نباشد.
۵.ابتلاء زوج به بیماریهای صعب العلاج روانی یا ساری یا هر عارضه صعب العلاج دیگری که زندگی مشترک را مختل نماید.
ترک نفقه نیز یک عامل مهم در طلاق است که شما عزیزان میتوانید با وکیل ترک نفقه در شیراز در این باره صحبت کنید
آیا طلاق در مذهب تشیع با مذهب تسنن متفاوت است؟
وکیل طلاق در شیرازمیگوید: آنچه مسلم است در مذهب تسنن و روند طلاق بسیار کوتاه است و علت آن است که بحث پرداخت مهریه در آن به واسطه پرداخت حین عقد تقریباً حل شده است و چه بسا که لفظ طلاق دادن توسط زوج بیان شود و طلاق صورت پذیرد البته این مورد اخیر بیشتر در کشورهای عربی اهل تسنن حوزه خلیج فارس جریان دارد در حالی که در مذهب تشیع و به ویژه در کشور ما به واسطه مهریه های کلان که بر ذمه زوج قرار گرفته و تعیین تکلیف چگونگی پرداخت مهریه روند رسیدگی به دعوای طلاق که بعضاً ضمن تعیین تکلیف نحوه پرداخت مهریه قرار میگیرد روند دادرسی را طولانی می کند. همچنین شما عزیزان میتوانید با وکیل مهریه در شیراز مشاوره کنید
آیا مهریه به زوجهای که خیانتش نسبت به زوج ثابت شده است تعلق میگیرد؟
باید دانست در هر صورت حتی با اثبات خیانت زوجه، همچنان ذمه زوج به پرداخت مهریه مشغول است. پس ذمه زوج نسبت به پرداخت مهریه بری نمیشود مگر به واسطه ابراء یا پرداخت توسط زوج.
نکته حائز اهمیت این که حتی پس از فوت زوجه نیز مهریه به ورثه به ارث می رسد و چه بسیار مواقعی که مهریه به ارث رسیده گره از مشکلاتی باز می کند مانند: آنجا که زوجه به دست زوج به قتل میرسد و زوج بنا به تقاضای اولیای دم مستحق قصاص نفس و اجرای آن است اما به علت عجز اولیای دم زوجه، در پرداخت تفاضل دیه مراسم قصاص نفس به تاخیر میافتد و در این هنگام با تقاضای اولیای دم یا وکیل ایشان و تهاتر مبلغ مهریه زوجه با تفاضل دیه که زوج مستحق دریافت آن است تهاتر انجام گرفته و پس از آن امکان انجام مراسم قصاص نفس میسر می شود.

وضعیت نفقه فرزندان پس از وقوع طلاق بر عهده کیست؟
پس از وقوع طلاق زوج مکلف به پرداخت نفقه فرزندان است هرچند که حضانت آنان به زوجه سپرده شود میزان نفقه بر اساس جنسیت فرزند و سن وی تعیین می شود.
مرد همزمان حق اختیار چند همسر در قالب نکاح دائم و نکاح موقت دارد؟
مرد در صورت استطاعت مالی و توانایی و توان تقسیم مهر و محبت و همسانی حق اختیار کردن حداکثر چهار زن تحت عنوان نکاح دائم دارد و در رابطه با نکاح موقت تعداد مشخص نشده است.
آیا زن میتواند همزمان در عقد نکاح دو نفر یا بیشتر باشد؟
زن تحت هیچ شرایطی نمی تواند در عقد دائم و موقت دو یا چند مرد باشد و این عمل از دید شرعی و قانون پذیرفته نشده است شاید یکی از دلایل آن اختلاط نسل باشد هر چند از نظر عرفی نیز جامعه ایرانی هرگز اینگونه نکاح را نمیپسندد.
آیا اجازه زوج از همسرش جهت ازدواج دوم یا سوم یا چهارم لازم است ؟و آیا عدم اجازه زوجه برای وی حق طلاق ایجاد میکند؟
برای ازدواج دوم زوج حتما رضایت زوجه لازم است و چنانچه زوج بدون عذر موجه اقدام به نکاح مجدد برای بار دوم کند چه بسا زوجه جهت رسیدن به حکم طلاق مورد حمایت قانون قرار بگیرد اما اصولاً برای نکاح سوم و چهارم رضایت زوجه لازم نیست.
طلاق امر حلالی است که به آن سفارش نشده است و در واقع در عین حلال بودن کراهت شدید دارد.
عقد نکاح به فسخ یا به طلاق یا به بذل مدت در عقد انقطاع منحل می شود مرگ یکی از زوجین را نیز از موارد انحلال نکاح دانستند فوت فرضی هم در حکم موت حقیقی است.
نکاح در اثر لعان و کافر شدن شوهر زن مسلمان و اسلام آوردن زن کافر نیز منحل میشود.
بعد از طلاق رجعی و در زمان عده شوهر نمی تواند نکاح را فسخ کند.
درباره انحلال نکاح به طلاق شامل طلاق رجعی نیز هست،هرچند که در زمان عده رابطه حقوقی زن و مرد قطع نمیشود به همین جهت نیز زن را در این دوران در حکم زوجه می دانند.
جنون هر یک از زوجین به شرط استقرار اعم از اینکه مستمر یا ادواری باشد برای طرف مقابل موجب حق فسخ است.
اگر جنون عارضهای زودگذر باشد و استقرار نیابد سبب حق فسخ نمی شود و بر مبنای حق فسخ برای همسر مجنون رفع ضرر از او است.
عارضه جنون مستقر بعد از نکاح نیز به زن حق فسخ می دهد.
عیوب ذیل در مرد موجب حق فسخ برای زن خواهد بود:
۱. خصا
۲. عنن،به شرط اینکه ولو یکبار عمل زناشویی را انجام نداده باشد.
۳. مقطوع بودن آلت تناسلی به اندازهای که قادر به عمل زناشویی نباشد.
منظور از عنن چیست؟
عنن ناتوانی مرد در ایفای وظایف زناشویی است در صورتی که مرد هنگام عقد به این بیماری مبتلا بوده و زن نیز جاهل با آن باشد یا در دوران زناشویی این عارضه دامنگیر میشود زن میتواند پس از رجوع به دادگاه نکاح را فسخ کند.

منظور از خصا چیست؟
خصا همان اختگی است و در صورتی برای زن حق فسخ ایجاد می کند که :۱. پیش از نکاح حادث شده و زن جاهل با آن باشد .
۲ .مانع ایفای وظایف زناشویی باشد همین شرایط در مقطوع بودن آلت تناسلی نیز ضرورت دارد.
عیوب ذیل در زن موجب حق فسخ برای مرد خواهد بود:
۱.قرن.
۲. جذام.
۳. برص.
۴. افضاء.
۵. زمین گیری.
۶. نابینایی از هر دو چشم.
فرض این است که این عیوب درمان ناپذیر است یا به دشواری درمان میشود پس اگر علم پزشکی عیبی مانند برص یا قرن را به سادگی درمان پذیر سازد اختیار فسخ مبنای خود را از دست می دهد.
عیوب زن در صورتی موجب حق فسخ برای مرد است که عیب مزبور در زمان عقد وجود داشته باشد.
اگر به وسیله عمل جراحی یا به وسایل درمانی دیگر این عیوب از بین برود حق فسخ مبنای حقوقی خود را از دست میدهد به استناد عیب سابق نمیتوان نکاح را فسخ کرد.
به نظر می رسد که اگر در اثر پیشرفت علم پزشکی عیبی درمان پذیر شود مرد حق فسخ ندارد.
جنون و عنن در مرد،هرگاه بعد از عقد هم حادث شود موجب حق فسخ برای زن خواهد بود.
جنون زن اگر بعد از نکاح عارض و مستقر شود برای شوهر حق فسخ ایجاد نمیکند.
هر یک از زوجین قبل از عقد عالم به امراض مذکوره در طرف دیگر بوده بعد از عقد حق فسخ نخواهد داشت.
طلاق باید منجز باشد و طلاق معلق به شرط باطل است.
طلاق وقتی معلق است که وقوع شرط در آینده مسلم نباشد. همچنین طلاق معلق به یکی از شرایط صحت آن تعلیق صوری است و اثری در نفوذ طلاق ندارد.
طلاق دهنده باید بالغ و عاقل و قاصد و مختار باشد.
صغیر نمیتواند به ولایت زن او را طلاق دهد و عدم اهلیت صغیر در طلاق به نمایندگی جبران نمی شود.
ولی مجنون دائمی میتوانند در صورت مصلحت مولی علیه زن او را طلاق داد.
طلاق زن مجنون به وسیله قیم او باید به پیشنهاد دادستان و تصویب دادگاه باشد.
ممکن است صیغه طلاق را به توسط وکیل اجرا نمود.
وکالت برای اجرای صیغه طلاق را نباید با نماینده و وکیلی که میتواند درباره اصل طلاق تصمیم بگیرد اشتباه کرد.
شوهر میتواند به زن وکالت دهد که در صورت تحقق شرایط خاص درباره طلاق تصمیم بگیرد و خود آن را اجرا کند یا برای اجرای صیغه به دیگری وکالت دهد.
طلاق در طهر مواقعه صحیح نیست مگر اینکه زن یائسه یا حامل باشد.
طلاق زنی که با وجود اقتضای سن عادت زنانگی نمیشود وقتی صحیح است که از تاریخ آخرین نزدیکی با زن سه ماه گذشته باشد.
منظور از عده چیست؟
عده عبارت است از مدتی که تا انقضای آن زنی که عقد نکاح او منحل شده است نمی تواند شوهر دیگر اختیار کند.
عده طلاق و عده فسخ نکاح سه طهر است مگر اینکه زن به اقتضای سن عادت زنانگی نبیند که در این صورت عده اوسه ماه است.
برای اینکه زن موظف به نگهداری عده شود باید با شوهر نزدیکی کرده باشد و یائسه نباشد.
قانون درباره سن یائسگی حکمی ندارد و در دنیای واقعیت متفاوت است ولی در مرحله اثبات و بر مبنای غلبه می توان گفت زنی که به پنجاه سالگی رسیده به حکم ظاهر یائسه است،مگر اینکه خلاف آن ثابت شود و بر عکس زنی که ادعا دارد پیش از پنجاه سالگی یائسه شده است باید دلیل بدهد.
اگر در خلال عده زن عادت نبیند باید به جای هر طهر یک ماه عده نگاه دارد همچنین است وضع زنی که بعد از طلاق یائسه شود.
در محاسبه عده طهر نخست نیز حساب میشود هر چند مدتی از آن گذشته باشد.
در اختلاف راجع به مدت سه طهر و خروج از آن نظر مشهور نظر زن را مقدم می داند.
عده طلاق و فسخ نکاح و بذل مدت و انقضای آن در مورد زن حامله تا وضع حمل است.
عده وفات چه در دایم و چه در منقطع در هر حال چهارماه و ده روز است مگر اینکه زن حامله باشد که در این صورت عده وفات تا موقع وضع حمل است مشروط بر این که فاصله بین فوت شوهر و وضع حمل از چهار ماه و ده روز بیشتر باشد و الا مدت عده همان چهارماه و ده روز است.
تاریخ شروع عده انحلال نکاح (مرگ شوهر) است ولی در مورد غایب که زن از تاریخ فوت شوهر بی خبر می ماند اختلاف نظر وجود دارد که عده وفات از تاریخ مرگ شوهر آغاز می شود یا از تاریخ آگاهی زن از آن؟نظر مشهور در فقه تاریخ شروع در آگاهی زن می داند ولی اجرای این نظر در حقوق کنونی دشوار است هرچند که مبانی مذهبی و تاریخی آن را تایید میکند.
زنی که بین او و شوهر خود نزدیکی واقع نشده و همچنین زن یائسه نه عده طلاق دارد و نه عده فسخ نکاح ولی عده وفات در هر مورد باید رعایت شود.
هرگاه طلاق پس از نزدیکی واقع شود زن باید عده نگه دارد هرچند که شوهر در زمان عده به او رجوع کند و پیش از نزدیکی او را طلاق دهد همچنین است در موردی که طلاق بائن باشد و زن و شوهر در زمان عقد با هم ازدواج کنند و این پیمان پیش از نزدیکی منتهی به طلاق شود.
زنی که شوهرش غایب مفقودالاثر بوده و دادگاه او را طلاق داده باشد باید از تاریخ طلاق عده وفات نگه دارد.
زنی که به شبهه با کسی نزدیکی کند باید عده طلاق نگاه دارد.
اختلاف شده است که نگاهداری عده ویژه موردی است که زن در شبهه باشد یا در موردی هم که مرد در اشتباه است و زن حقیقت را میداند نگاهداری عده ضروری است؟
در موردی هم که زن شوهردار با دیگری به شبهه نزدیکی می کند باید عده آن را نگاه دارد و از نزدیکی با شوهر پرهیز کند.